نظر سنجی مجله نیچر میگوید، دانشمندان و هنرمندان به صورت بیسابقه ای با یکدیگر همکاری دارند هردو گروه باید وقت گذاشته و پذیرای شگفتی و چالش باشند.
خنده دار، چالش برانگیز، روشنگر، مهیج، الهام بخش و سرگرم کننده. اینها تعدادی از کلماتی است که خوانندگان مجله نیچر برای توصیف تجربیات خود از خواندن سری مقالات ” مشارکت بین هنرمندان و محققان” در مورد همکاری هنر – علم استفاده کردهاند. تقریبا 40 درصد از 350 نفری که به نظر سنجی ضمیمه پاسخ دادند، گفتند که با هنرمندان همکاری داشتهاند و تقریبا همگی عنوان کردند که احتمالا در آینده باز هم این همکاری را خواهند داشت. چنین نتایج دلگرم کنندهای متعجب کننده نبود. مشارکت عمومی برای بسیاری از پروژههای تحقیقی لازم است. دانشمندان به صورت روز افزون در جستجوی هنرمندان تجسمی هستند و طراحان به آنها در انتقال کارشان به مخاطبان جدید کمک میکنند. یکی از مخاطبان گفته است که هنرمندان به دانشمندان برای داشتن مخاطبان وسیع و ایجاد ارتباطات احساسی که باعث افزایش یادگیری است ، کمک میکنند. یک مخاطب دیگر نیز اشاره کرد که ” این تجریه برای من به عنوان یک دانشمند بسیار رها کننده است. جنبههای تجسمی از دانش من وجود دارد که اغلب تولید و منتشر کردن، آن را انتقال نمیدهد.”
همکاری با هنرمندان فراتر از انتقال علم است
یکی از مثالهایی که نشان میدهد همکاری دانشمندان و هنرمندان چگونه میتوانند حواس را شگفت زده کنند، هنگامی بود که ماه پیش ارکستر سمفونی سیدنی در استرالیا نسخه بازسازی شده چهار فصل اثر آنتونیو ویوالدی را اجرا کرد. آنها با استفاده از پاشش آخرین دادههای پیشبینیهای آب و هوا که توسط مرکز تحقیقات ارتباطات تغییرات آب و هوای دانشگاه موناش در ملبورن فراهم شده بود، قطعه موسیقی سیصد ساله را دوباره تصویر سازی کردند عنوان اثر، چهار فصل (متغیر) نامگذاری شده بود و قطعات مختلف موسیقی که شامل اطلاعات محلی بودند برای رهبر ارکستر بزرگ در جهان ارسال شد. این اجرا یک فراخوان خلاقانه برای اقدام قبل از کنفرانس ماه نوامبر تغییرات آب و هوایی سازمان ملل است که در گلاسکو، بریتانیا، برگزار میشود
مثال دیگر از همکاری این دو گروه ، مربوط به توانایی محققان در راه رفتن داخل سلولها با نرم افزار واقعیت مجازی با کمک تصاویربه دست آمده از میکروسکوپی با وضوح بسیار بالا در مقایس نانومتر است. ((A. Spark et al. Nature Methods 17, 1097–1099; 2020). . محققان هم چنین روشهایی برای مطالعه بسیاری از جنبههای ادبیات و موسیقی به کار میگیرند.
اما همکاری اصیل باید یک خیابان دو طرفه باشد. هنرمندان کمتری نسبت به محققان به نظر سنجی مجله نیچر پاسخ دادند. با این وجود، تعدادی پاسخ دهندگان اشاره کردند که هنرمندان به سادگی دانشمندان را با نیازمندیهای ارتباطی خود حمایت نمیکنند. کار دانشمندان نباید فقط به عنوان موضوعی برای مطالعه در نظر گرفته شود حتی اگر این ها دلایلی باشد که چرا دانشمندان دنبال فرصتهایی برای کار با هنرمندان هستند. اتحادها زمانی بسیاری با ارزش هستند که دانشمندان و هنرمندان سهم مشترکی در انجام پروژه داشته باشند، بتوانند در طراحی آن مشارکت کرده و کار یکدیگر را نقد کنند. چنین رویکردی میتواند تحقیقات جدید و نیز هنرقدرتمندی ارائه کند.
بیش از نیم قرن بیش، دانشگاه MIT ،مرکز مطالعات پیش رفته بصری در کمبریج را برای کاوش نقش تکنولوژی در فرهنگ در خلال جنگ ویتنام زمانی که بسیاری از دانشمندان در آمریکا به خاطر کار بر روی قراردادهای دفاعی مورد انتقاد واقع میشدند، تاسیس کرده است. موسسان آن معتقد هستند که هنرمندان و دانشمندان با یکدیگر یک چشم انداز برای جهانی انسانیتر ایجاد میکنند. پروژه آنها به عمد در مورد نور متمرکز بوده ، در نتیجه مطالعات بصری نام نهاده شده است. Seth Riskin، محقق هنرهای بصری در موزه MIT که قبلا در مرکز مطالعات بصری پیش رفته کار میکرده اظهار داشته نور موضوع مورد علاقه هنرمندان و دانشمندان است و در نتیجه به عنوان مطلبی برای مشارکت انها خواهد بود.
بین بسیاری از دست آوردها، مرکز مطالعات پیش رفته بصری عهده دار نصب Centerbeam ،یک تصویر 44 متری از انتقال انرژی است که شامل طراحیهای لیزری در مقابل ابری از بخار، آینههایی که نور خورشید را ردیابی و هلوگرامها را روشن کرده و مجسمههای عظیم نایلونی که توسط لولههای پر شده از هلیوم به هوا بلند شدند. است. علم و تکنولوژی پیشرفت کرده و به رشتههای مختلف دیگری تقسیم بندی میشوند. این مرکز به دنبال زمانی است که محققان پیش رو بتوانند همزمان هنرمند، نویسنده و شاعر نیز باشند و برعکس.
یافتههای نظر سنجی نیچر اشاره دارد که این روند از همیشه قویتر خواهد بود اما، برای ایجاد مشارکت حرفهای هر دو طرف باید برای چالش و غافلگیری و زمان گذاشتن برای شناخت یکدیگر و اعتماد به تخصص یکدیگر آماده باشند. یک فیزک دان کوانتومی که به نظر سنجی پاسخ داده گفته است که من عاشق فیزیک به دلیل ظرافت و تقارن آن هستم. همکاران هنرمند آنها بیشتر به سمت شلوغ واقعیت فرایند علم جذب میشوند چیزی که همیشه در ارتباط عمومی علم بازتابی ندارد.
پیوند هنر و علم باید فراتر از هدف ضروری تحقیق در مورد ارتباط باشد و هر دو گروه نباید در تله کلیشه سازی از یکدیگر بیافتند. هنرمندان و محققین در غوطه ور شدن در کشف و نوآوری شبیه یکدیگر هستند و چالش و نقد نیز هسته اصلی هر دو گروه است.